قبل از همه، بايد گفت سلام و خوشامدي كه گرمايش يادگار امروز زمستان باشد كه برفش سرم را تا گوش فروبرده در گردن و لاكي كه از بالا كشيدن يقهي كاپشن درست شده است. ميخواهد نفوذ كند به سينهام. ميخواهد از گردن، از كنار يقه بخزد تو. شال سورمهايم را نميبيند كه اينطور خودش را به صورت من ميكوبد؟ حق دارد. سرما و برف كه دستهاي او را نديدهاند. دستهايي كه آنرا در ميلهاي بافتني رقصانده است تا عرق كند از گرماي تني كه درازي شال را گذاشته بود روي سينهاش. نكند ميخواهد عميقتر به خودم بپردازم تا شايد از نوشتن اين چند خط كه براي خودم مينويسم، منصرفم كند.
من يك انسانم. و آرون يعني خوي خوش. كمكم كنيد مهربان باشم. اول از همه با خودم. با خودم مهربان كه شدم، ميتوانم با شما هم مهربان شوم. آرون يعني خصلت نيكو. مثل همهي شما دوست دارم نيك باشم و نيكي كنم.
به اندازهي شما شاد هستم و به زندگي اميدوار. اين وبلاگ را مينويسم. اگر به اندازهي كافي وقت داشتيد، يا به قول سعيد اگر آنقدر بيكار بوديد كه كار ديگري نداشتيد، چند دقيقهاي را ميهمان من باشيد. استراحت كنيد. من هم حرفهايم را ميگذارم كف دستهام و تعارفتان ميكنم. تا تنها چيزي كه ميتوانم، از اينجا كه من هستم تا آنجا كه شما هستيد، پيشكش كنم.
خوشحال ميشوم نظراتتان را از طريق ايميل و يا از طريق فرم زير به اينجانب منتقل كنيد.
ميتوانيد اينجا بنويسيد. به عنوان نويسندهي اين وبلاگ. نوشتههاي شما با نام خودتان ثبت ميشود. دوست نداريد مهرباني را ترويج كنيد؟