ديشب داشتم قدم ميزدم توي پيادهرو. ترافيك وحشتناكي هم بود. يك 206ي با خانومش تو ماشين بود. ديدم صداي افتادن يك تكه پاكت روي زمين امد. نگاه كردم ديدم 206ي پرتش كرده رو زمين. نگاهي به پاكت اشغال افتاده بر روي زمين كردم و نگاهي به رانندهي 206. دو سه بار زاويه نگاهم از اشغال به سمت راننده رفت و سر تكون دادم و رفتم. بيچاره نميدوني چقدر پيش خانومش ضايع شد.
چند روز قبل، خيلي روز، ميخواستم سوار ماشين بشوم. دو نفر عقب خودرو نشسته بودند و من نفر سومي بودم كه بايد عقب مينشستم. قبل از باز كردن در ماشين، ديدم از گوشهي پنجره، يك تكه كاغذ تا شدهي كوچيك بيرون انداخته شد. در را باز كردم و نشستم. بعد به اقاي كت و شلواري كه وسط نشسته بود رو كردم و گفتم به گمونم كاغذتون افتاد بيرون. سرخ و سفيد شد و شروع كرد به توضيح دادن كه آره آدرس فلانجا بود كه هفته گذشته اونجا بودم و الان دست كردم تو جيبم كه پول در بيارم، ديدمش و متاسفانه بيرون انداختمش. بعد از كلي عذرخواهي، كمكم رنگش به حالت عادي برگشت.
خلاصه از اين داستانها زياد بلدم، مراقب باشيد جلوي چشماي من، از تو جيبتون يا ماشينتون ناخودآگاه آشغال تو خيابون پرتاب نشه. اول دور و برتون رو نگاه كنيد بعد آشغال رو بندازيد تو خيابون.
و الله یحب المعترفین بخطیيعتکم
اقا ترکوندی تو این کامنت. ته دمکراسی و این حرفاس. اما جون شما ذهن ما سمت ترش و تراشه نرفت. سمت گیر بودن و گیر دادن رفت. سمت این رفت که شاید یارو حواسش نبوده واقعا و تو چرا بش گیر دادی.
روزی “ابوسعید” به حمام رفته بـود قـیّم (کیسه کش) از او پرسید : جوانمردی چیست ؟ گفت : جوانمردی آن است که هنگام کیسه کشیدن شـوخ کسی را به چشمش ننمایی». اینجا ناصر خسرو شوخ را بمعنی چرک بدن بکار برده.
حالا اقای امید شما روح ناصرخسرو و ابوسعید رو ازردی. میتونستی اون ترش ها رو برداری و خودت بندازی تو اشغالی و این همه هم علم اللغه و فلسفه و ریاضیات زیرکامنتی و غیره بکار نبری اما شما شوخ اونا رو پیش چشمشون اوردی.
و خدا با نیکوکاران است
مطمئن باش اگه ميتونستم شوخشان رو تو چشمشون هم ميكردم.
اشغال نريختن، چيزي نيست كه اونها باهاش غريبه باشند. ميدونند ولي خودخواهيشان بهشان اجازه نميده اشغال رو دقايقي پيش خودشان نگه دارند. وگرنه ميدونست كه بالاخره يك سطل زباله توي مسيرش و يا نهايتا توي خونهش پيدا ميكند.
شايد از بس به يكديگر هشدار ندادهايم، پررو شدهايم كه در انظار، دست به خطا ميزنيم و حتي خطا برايمان كوچك شده است.
والبته رفتار بزرگان، بي شك، موثرتر است.
والله مع الناذرین
خوب لاینو عوض کردی . منم لاین لغوی رو میبندم اما خوب این همه خشونت شما دلیلش چیه؟ حالا یارو بت بگه اصلا به تو چه ربط داره چیکار میکنی؟ میری جلو تا شهادت؟ یه دفه دیدی یه قمه نیم متری رو کرد اونوقت میفهمی که بهتره تمام اشغالای تهرانو خودت جمع کنی و غیره. این که اونا شعور ندارن یا فرهنگ یه مسئله کلیه که باخشونت جزيی حل نمیشه.
توصیه میکنم این جان عزیزتو سر یه ترش مسخره به خطر نندازی. اونوقت تو میمونی درای اند های.
صبرکم مفقود