ساعت شش و پنج دقيقهي صبح ميدان دربند بودم. يك بسته خرما به قيمت 2500 تومان به محتويات كولهپشتيام اضافه كردم و راه افتادم. گارمين را راه انداختم. 1770 متر بلندي آن نقطه نسبت به ارتفاع درياهاي آزاد بود. ساعت نه و پانزده دقيقه در ايستگاه پنجم توچال توقف كردم. ارتفاع آن نقطه از سطح دريا 2965 متر بود. يعني 1195 متر در مدت سه ساعت و ده دقيقه پيموده بودم. تن 71 كيلوييام با كولهي 15 كيلويي را بالا ميكشاندم. فيزيك ميگويد بالا بردن اين مقدار جرم به حداقل 1008000 ژول انرژي نياز دارد. اين انرژي توسط ماهيچههاي پا و سوخت و ساز بدن در مدت سه ساعت و ده دقيقه تامين شده است. يعني توان متوسط مصرفي من 88 وات بوده است. به عبارت ديگر در هر ثانيه، 88 ژول انرژي در اين مسير مصرف كردهام.
پس از بيشتر از يك ساعت استراحت، حركت من از ايستگاه پنج به ايستگاه هفت، ساعت ده و نيم شروع شد. تابلويي كه ابتداي اين مسير نصب شده بود طول مسير را 6200 متر تخمين زده بود. با يك ربع توقف بين مسير، در ساعت دوازده و نيم به ايستگاه هفت رسيدم. ارتفاع اين نقطه، 3695 متر روي صفحهي GPS گارمين نمايش داده شد. 601 كيلوژول انرژي مصرفي و 83 وات، توان متوسطي بود كه توسط بدن من تامين شد. شيب متوسط مسير ايستگاه پنج به هفت، °7/6 درجه است. در صورتي كه همين شيب را به طور متوسط براي كل مسير در نظر بگيرم، طول كل مسير پيموده شده، 16 كيلومتر ميشود. يعني طول مسير اول به تقريب مساوي ده كيلومتر است. ميانگين سرعت من در مسير اول 15/3 كيلومتر بر ساعت يا هشتاد و هفت سانتيمتر بر ثانيه و در مسير دوم، 1/3 كيلومتر بر ساعت يا هشتاد و شش سانتيمتر بر ثانيه در مسير دوم است.
حداقل انرژي مصرفي من در كل مسير، هزار و ششصد و نه كيلوژول يا سيصد و هشتاد و سه كيلوكالري است. هر دانه خرما 20 كالري انرژي دارد. بيست عدد خرما در طول مسير خوردم معادل 400 كالري و صد گرم كشمشي كه خوردم 290 كالري انرژي تامين كرد. مقداري شير و نان و پنير و گوجه و خيار و پرتقال و نارنگي خوردم كه رويهم رفته حدود پانصد كالري انرژي تامين كردند. مقداري هم عدسي، چاي نبات، عدس پلو كه در وعدههاي صبح و ظهر خوردم تقريبا 1100 كالري به من دادند در مجموع 2300 كالري. ساير انرژي مورد نياز، يعني سيصد و هشتاد هزار كالري از سوخت و ساز بدن تامين شده است. اگر سوخت و ساز هر گرم چربي 9 كالري تامين كند و قرار بود تمام اين انرژي از چربي تامين شود، به 42 كيلوگرم چربي براي سوختن نياز بود. بايد خودم را قبل از صعود و بعد از فرود وزن ميكردم تا ببينم چقدر چربي سوزانده شده است و چه مقدار از انرژي، توسط كار ماهيچهاي تامين شده است.
الان احساس خوبي دارم. ريههايم حسابي در هواي آلودهي ديروز دم و بازدم انجام دادند. ولي جاي تو خالي بود. تمرين كن تا بار ديگر، با هم اين مسير را متر كنيم.
يادداشت