یکبار یکی نوشته بود که اره این پارسی به همان معنای پارس کردن است و این را این نباید استفاده کرد . بعد من الان یادم نیست که همین بود و یا نه
بعد یادمه که گفته بود غذا هم به معنای ادرار هست و بهتر است بکار نبریم . حالا تو کدوم زبانی بازم یادم نیست .
الان هم حوصله و وقت سرچ کردن و این حرفها را ندارم .برو بگرد اگه چیزی پیدا کردی به منم بگو .
اميد. ٨٨/٩/٢٤ @ ١٤:٤٣
ممكن است ريشههاي مشابه داشته باشند. تشابه مصدري مانع استفاده از كلمه نميشود. پارس كردن سگ هم به سبب پاسداري (يا شايد پارسداري) است و به همين جهت به اين صدا ميگويند پارس كردن. قوم پارس هم قومي بودند كه از همان قديمالايام پاسدار (پارسدار) بودند.
اين كه پسر از پاسدار به معناي نگهبان گرفته شده باشد و دختر چون در قديم كار دوختن شير دام را به عهده داشته از مصدر دوشيدن گرفته شده، نشان ميدهد كلمهها -مثل الان- از زير بته در نيامدهاند و بر اساس كاربري نامگذاري انجام شده است.
يادداشت
ديوارنوشت
Latest on Wed, 11:28 pm
مامان آناهیتا: کاش اینو پست میذاشتین. انرژی خوبی داره و حیف میشه این گوشه گم بشه
امید: امید عزیزم نگران مشکلات سر راهت نباش من به استواری و قدرت تو ایمان دارم و میدونم که مثل همیشه حلشون میکنی
فقط غصه نخور
به من فکر کن که بدون تو هیچم
من تو رو فقط سالم میخوام
نهایتا از صفر شروع میکنی
مهم نیست اصلا
فقط قوی باش تا بتونم قوی باشم کنارت
هرچیزی که از دست میره فدای یک تار موت
بقیه چیزها بدست میاد
دوست دارم خیلی خیلی زیاد
که این از ته ته دلمه
جملهی یادگاری از هانیهی عزیزم نقش بسته بر صفحهای گوشی
امید: فیلمهایی که گاهگاه، اینطرف و آنطرف میبینم، خاطراتی که بازماندگان بازگو میکنند، سبب میشه دردی در خلال حروف و کلمهها و سکانسها، همچون جوی خون، فواره یزنه از چشمهام. شامی که همسر شکیبا با میهمانانش قسمت میکرد و آخرین وعدهی غذایی بازمانده از دستپخت شکیبای جانش بود... کلیپی که علی عظیمی ساخته به یادبود آنجانهای جان....
توییترباز: راست میگی، پاییز هم گذشت. قلم من هم خشکید. امروز قلبم فشرده است. سالگرد آن موشک لعنتی... آن هواپیما، آن جانها، همه آن آرزوهای بر باد رفته...
آمدم اینجا یک دوری بزنم، چند جمله از دوست بر دیوار بخوانم بلکه یکم دلم باز شود.
اميد: برام جالبه که اکثریت مردم دوست دارند ترامپ رای بیاره
امید: منم منتظرم پاییزم به شتاب بگذره به شتا برسه 🙂
امید: تاکو جان، تو که خودت به درد من دچار شدی جانم.
و من در اوج پاییزی ترین
ویرانی یک دل
میان غصه ای ، از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا
شاید به رسم عادت پروانگی مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
باشه پارسی را پاس بداریم !
یکبار یکی نوشته بود که اره این پارسی به همان معنای پارس کردن است و این را این نباید استفاده کرد . بعد من الان یادم نیست که همین بود و یا نه
بعد یادمه که گفته بود غذا هم به معنای ادرار هست و بهتر است بکار نبریم . حالا تو کدوم زبانی بازم یادم نیست .
الان هم حوصله و وقت سرچ کردن و این حرفها را ندارم .برو بگرد اگه چیزی پیدا کردی به منم بگو .
ممكن است ريشههاي مشابه داشته باشند. تشابه مصدري مانع استفاده از كلمه نميشود. پارس كردن سگ هم به سبب پاسداري (يا شايد پارسداري) است و به همين جهت به اين صدا ميگويند پارس كردن. قوم پارس هم قومي بودند كه از همان قديمالايام پاسدار (پارسدار) بودند.
اين كه پسر از پاسدار به معناي نگهبان گرفته شده باشد و دختر چون در قديم كار دوختن شير دام را به عهده داشته از مصدر دوشيدن گرفته شده، نشان ميدهد كلمهها -مثل الان- از زير بته در نيامدهاند و بر اساس كاربري نامگذاري انجام شده است.