دوست دارم يك ماه بروم مسافرت. يك كولهي سي كيلويي بردارم. يك هزاركارهي مناسب سفر، دوربين، مستركارتي كه هزار يورو پول بيشتر نداره، چادر يك نفره، نقشهي اروپا، سيصد يورو پول نقد، دو دست لباس زير اضافي، دو تا پيراهن، يك كاپشن، يك شلوار جين، حوله، مسواك، برس مو، دفتر يادداشت، خودكار، فصل پاييز، نخ و سوزن، چسب زخم. صابون، پاسپورت، ويزا، تركيه، يونان، آلباني، گوشي موبايل سوني اريكسون مدل G900، نقشهي سفر.
بليط هواپيماي استانبول بگيرم. توي استانبول چهار روز بچرخم. خواب شبها را ببرم توي چادر. سوار كشتي بشوم به سمت آتن. درياي مرمر و مديترانه را روي كشتي طي كنم و كشتي داستانهايي كه از اين مسيرها رفتهاند را به خاطر بياورم. درآتن بروم سراغ آكروپوليس. بروم موزهي مليشان. بروم شهرهاي ساحلي و جزاير نزديك آنجا. بعد بروم به سمت آلباني. با قطار. فرهنگ مردم را ببينم و لذت ببرم. حيف است تا اينجا آمده باشم و ايتاليا نروم. بروم لچه. برگردم به سمت آلباني و مقدونيه. و برگردم استانبول. پرواز ساعت ده شب من را برگرداند تهران. آنقدر خوش گذشته باشد كه بخواهم حرفهام جهانگردي شود. «هماكنون قطار جهانگردي به مقصد اروپاي شرقي و جنوب شرقي حركت خواهد كرد.»
جدي ميگي؟ ميتوني؟ مگه مجبور نيستي هر روز بري سر كار؟ يعني اينقدر سبك بالي؟
ميدوني از اين جاهايي كه گفتي جذابترين قسمتش آتن بود. محبت و گرمي دانشجوهاي يوناني تو لندن باعث شد كه هميشه فكر كنم يونان يكي از مهمترين اولويت هام براي سفره.
شايد بي قيدي باشد يا شايد يك چيز ديگر. وقتي براي كاري مصمم بشوم مشكلات كاري خودبهخود حل ميشوند. اگر حل نشدند حذف ميشوند (با همينمقدار خشونت).
خيلي خوبه اما
تو و دوستي، خدا را
چو از اين كوير وحشت
به سلامتي گذشتي
به شكوفه ها به باران
برسان سلام ما را.
خدای من!!! چه عالی. اما تو چطوری می خوای “پاییز” رو میون خودکار و نخ و سوزن توی ساک جا بدی. این قسمت از مقدمه ی سفر نامه ات رو پیشاپیش بیشتر از همه اش دوست دارم.
دوست عزیز ممنون از انتقاد.
ای کاش جای فصل پاییز بودم یا جای دوربین یا نه همان هزارکاره و در این سفر گوشه کوله پشتی سفرت جا می گرفتم. اما قول بده همسفر خوبی باشی.
راز فال ورق یادم اومد باهاش کلی زندگی کرده بودم
مرسی