درختچههاي سماق با خوشههاي قهوهاي روشن و سوخته رنگ و روي باغ را عوض كردهاند. چنار و سپيدار با برگهاي زرد و قرمز پاييز شانه به شانهي هم ايستادهاند. رنگ و روي هوا يك روز از زوال پاييز را نشان ميدهد. من و تو شانه به شانهي هم ميرويم. گاهي كه دلم برايت تنگ ميشود، بر ميگردم و نگاهت ميكنم. در سايهي اين دره و جريان آب اثري از آدميزاد نيست. در دامنهي اين كوه كوتاه بالا ميرويم و خورشيد از آنطرف سرك ميكشد تا كتاني خيس تو را ببيند و حسود بشود در سكوت نگاهمان. صداي نفسهاي عميق تو در شر شر وحشيانهي آب سرد كه سرش را پايين انداخته و ميرود، گم نميشود و من نگران ميشوم. گنجشكها آواز ميخوانند. كلاغي پرواز ميكند. امروز صبح،همه خواب بودند. درخت بيدار بود و برگ كه به زمين ميريخت.
بيا شانهبهشانهي هم قدم بزنيم و بين خودمان از آدمهايي حرف ببافيم كه در گوشه و كنار اين راه ميبينيم. بيا شانه به شانهي هم بايستيم و بين خودمان را با سكوتي پر كنيم كه اغازش تو هستي و پايانش من. بيا سر بر شانهي هم بگذاريم و دست در دست هم، روزمان را قشنگ كنيم و يادمان را پر خاطره.
آرزوی با او بودن و بی او بودن در سطر سطر متنی که این خواستن پنهان را در یک یک نشانه های سماق و سپیدار و پاییز و گنجشک و صبح و کلاغ آشکار می کند.
در طلب کسی بودن و وجود ماوجود او را در تمام اشیا و دیدنی های زمینه پخش کردم. از روزنه ی فقدان کسی به هستی و وجود نگاه کردن.
این پیاده روی صبح راوی با وجود این همه طبیعت ، در ناکجا آباد ذهن و تخیل و خواب تعبیر می شود.
.
فقط آقای امید عزیز برای ارتقای آنچه که نوشتی نسبت به باز نویسی عبارت ها یی مثل (درخت بیدار بودو برگ که به زمین می ریخت) سخت گیر عمل کن. این عبارت حس تازه و متفاوتی را در خواننده بر نمی انگیزد. عینکی به چشم راوی متن بزن که این منظر ها ی آغشته به حس طلب و جدایی همزمان را از منظری دیگر ببیند.
اصلاح می کنم
(… و وجود نا وجود او را در تمام اشیا و دیدنی های متن زمینه پخش کردن)
درختچههای سماق یادم هست هنوز …
آه معجزه!!
او هنوز پرواز می کند؟
هنوز اوج می گیرد
و بال هایش را در هوا نگه می دارد؟
چه او را بر می کشد و می برد؟
غایت او،کوچ اش،کمند او چیست؟
چون ستاره و جاودانگی
اکنون در تمسخری می زید
که رماننده زندگی است.
خود،حتی دلسوزانه به رشک،
و اوج گرفت
آن که نگرنده ی پرواز اوست!!
آه آلباتروس!!
به فرازم برکش،در رهایشی ابدی!
در اندیشه تو بودم
که اشک پی اشک
رخسارم را گرفت.
آری،
دوستت می دارم
آلباتروس:نام مرغ توفان در مناطق دریایی جنوب که بال های پهنی دارد،تیز پرواز استو میتواند روزها در آسمان بماند!