نشنیدهای؟ كه زیر درخت چناری، كدو بنی
بربست و ببالید بر او بر به روز بیست
پرسید از چنار كه تو چند روزهای
گفتا چنار، سال فزون دارم از دویست
گفتا به بیست روز من از تو فزون شدم
با من بگو سبب این كاهلی ز چیست؟
گفتا چنار با تو مرا نیست هیچ جنگ
كاكنون نه وقت جنگ است و نه هنگام داوریست
فردا كه بر من و تو وزد باد مهرگان!
آنگه شود پدید كه نامرد و مرد كیست *
ديروز نوباوه خيلي خوب صحبت كرد. اولين بار بود حرفهايش را ميشنيدم. از اين مرد خوشم آمد. و شعرش به خوبي دهان كردانها و بيبنها و حاميان آنها را مورد عنايت قرار داد.
ديروز كليپي ديدم كه در آن ابراهيم صراف، نمايندهي اسبق مجلس از صدا و سيما خواسته بود تا با وي در خصوص كانديداتورياش براي رياست جمهوري مصاحبه كنند. كليپ هشت دقيقهاي نشان داد چه احمقي نمايندهي ما شده است در پارلمان. امثال اين موجود، زياد هستند. نسخهاي كه در اينترنت در يك سايت فيلتر نشده پيدا كردم، كمتر از دو دقيقه است. دوباره داستان مزرعهي حيوانات را خواندم. ولي مردي كه ميبينم عملكرد خوبي از خود نشان داده است قاليباف است. به عنوان يك شهروند ميگويم قاليباف در نيروي انتظامي خوب كار كرد. در شهرداري هم خوب كار ميكند. او يك مدير است.
* انوري
يادداشت